نمی دانم دیگر کسی به اینجا سر می زند یا نه راستش خودم هم خیلی وقت بود این ضفحه را باز نکرده بودم امروز خیلی اتفاقی صقحه را باز کردم و به یاد خاطرات گذشته افتادم.
گرچه وبلاگ نویسی این روزها دیگر رونقی ندارد .ولی چون حدس می زنم بعد ها کسی از روی سرچ اینجا را پیدا کند و دنبال درمان دردش و یا روزنه امیدی باشد. گقتم بیایم و از پایان قشنگ انتظارم برایتان بگویم .چیزی نمانده که دوقلوهای من دو ساله شوند ،دوقلو هایی که عاقبت سهم من از روزهای مادرانه بودند و بعد از یک بارداری سخت و پر خطر ،مهمان خانه ما شدند. این روزها صدای خنده هاشان خانه مان را پر می کند و امان از شیطنتشان ......................