معجزه خدا

تلخ و شیرین روزهای انتظار

معجزه خدا

تلخ و شیرین روزهای انتظار

معجزه خدا

این وبلاگ دلنوشته های زنی است که دوست دارد دوباره مادر باشد
دلتنگ روزهای مادرانه است

آخرین مطالب

پرده اول

جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ

اولین بار کی موضوع بچه برایم جدی شد نمی دانم،چند هفته بعد از عقد وقتی دو تایی حرف می زدیم نمی دانم چه طور شد حرف بچه شد من ان موقع دختر بیست و یک ساله ای بودم که تنها دغدغه ی جدیم ادامه تحصیل بود یادم هست اون موقع گفتم فعلا که تا سه سال فکرش راهم نمی کنم اما نمی دانم چه طور شد که چند ماه بعد خودم هم راغب شدم انگار ازدواج که می کنی به یکباره همه چیز عوض می شود دلت می خواهد مادر باشی و همسرت  پدر بشود خیلی زود دلمان خواست خانواده مان کامل شود

 

با این که تقریبا هیچ شرایطی برای بچه دار شدن نداشتیم و شاید هیچ کس فکر نمی کرد ما به این زودی ها قصد بچه دار شدن داشته باشیم اما ما خودمان را برای همه چیز آماده کرده بویم نهایتش این بود که خودمان چند سال باید سختی می کشیدیم ولی به شیرینی پدر و مادر شدن می ارزید و برای ما چه چیز بهتر از این می توانست باشد این شد که با توکل به خدا خواستیم که به معجزه ای مهمانمان کند

کتاب ریحانه ی بهشتی را که همانسال از نمایشگاه کتاب خریده بودیم از همان اول همراهمان بود اوایل تمام دستورها و ادعیه ها رعایت می شد و حتی حساب می کردیم کودکمان چه ماهی به دنیا می آید و چه قدراو دلش می خواست بهاری باشد.

روزها و بعدتر ماهها گذشت و خبری نبود کم کم دلشوره به دلمان  افتاد که نکند مشکلی باشد این شد که پایمان به دکتر زنان باز شد سونو گرافی وآزمایش و نهایتش چند داروی تقویتی و امیدواری به این که این ماه حتما می شود.

چشم روی هم گذاشتیم سومین سالگرد عقدمان هم رسید هر دویمان فارغ التحصیل شده بودیم ،خانه ی مان نو شده بود،تمام دغدغه های اول ازدواجمان حل شده بودند اما هنوز خبری نبود از کودکی که دلمان می خواست بیاید.کم کم زمزمه های دیگران هم شرو شد که حالا دیگه وقتشه دیگه باید به فکر بچه باشین ، اما کسی چه می دانست که ما از همان اول به فکرش بودیم و در واقع خیلی وقت بود همه فکرمان شده بود .

پ ن :کتاب ریحانه بهشتی همراه این چندسال ما بوده گاهی نشسته روی طاقچه ی مان و شده نزدیکترین دوست و گاه مجبور شدیم به دورترین جای خانه تبعیدش کنیم .

۹۴/۰۳/۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
سحر قریب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی